الهی

آدم گاهی وقتها میماند که چه بنویسد ویا از چه بگوید .آری از کدامین درد از کدامین غصه  .غصه من که یکی دوتا نیس درد من که یکی نیس .سال ها،ماه ها،روز ها،ساعت ها ،دقیقه ها ،وحتی ثانیه ها یکی شدن تا من را ناتوان کنن .روز گار میگذرد و من هم با روز گار عبور میکنم .از سختی ها و دشواری ها  خدایا چنین کن سر انجام کار      ♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧          که تو خشنود باشی و ما رستگار الهی به امید تو من که خیلی نا امیدم بعضی وقتها کمکم کن  الهی ✋را بگیر الهی...ادامه مطلب

راسته که میگن در فصل خزان در درخت برگ نمیبینی  .آری حکایت ما هم شده مثل درخت وقتی تاج سر داشتیم همه از ما میگفتن مثل درختی که هم سایه زیاد داره هم میوه  طوری که خود نما میشه و همه از ان میگن .حیاط خانه مان هم این حکایت را داره  یه روزی سر سبز بود و پر درخت.وحالا حال روز خوبی نداره  فقط گرد و خبار سر فصل داستان حیاط مان شده

آن مرد با تموم سختی ها به خانه شادی میاورد .آن  مرد وقتی رفت بدون اینکه بخواد همه چی را با خود برد و حالا تمام خانه مان بدون او درد میکند 

الهی...

من تو را در خاطراتم گم کردم اری گم ات کردم حتی نشانی هم از تو ندارم 

الهی...

    چقدر باید بگذرد

          تا من در مرور خاطراتم 

           وقتی از کنار تو رد میشوم ،

                                                  تنم نلرزد....

                                                                           بغضم نگیرد .. 

الهی...

وقتی از خواب بیدار میشوم تمام خاطرات گذاشته ام را مرور میکنم مو به مو چه خاطرات خوش باشد یا غمگین  دلم میگیرد کسانی در مرور خاطرات هستن که در کنارم ندارم سخته بیشتر از همه یه کسی که تمام حرف هام  را شنیده به قولی همدرد دردام بود  از همینجا میگم خیلی برام عزیزی از صمیم دل میگم .زندگی خیلی سخته کسانی را در خاطرات داری که باید در کنارت نداشته باشی این کار هم به خاطر بعضی هاس 

دوست عزیز شاید گذشت زمان ما را از هم دور کرد ولی من همیشه بیادت خواهم بود .

الهی...

راسته که میگن در فصل خزان در درخت برگ نمیبینی  .آری حکایت ما هم شده مثل درخت وقتی تاج سر داشتیم همه از ما میگفتن مثل درختی که هم سایه زیاد داره هم میوه  طوری که خود نما میشه و همه از ان میگن .حیاط خانه مان هم این حکایت را داره  یه روزی سر سبز بود و پر درخت.وحالا حال روز خوبی نداره  فقط گرد و خبار سر فصل داستان حیاط مان شده

آن مرد با تموم سختی ها به خانه شادی میاورد .آن  مرد وقتی رفت بدون اینکه بخواد همه چی را با خود برد و حالا تمام خانه مان بدون او درد میکند 

الهی...